تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که . . . دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند استاد سید عباس نور الدین برایم نقل کرد که روزی امام موسی صدر در یک کلیسا ( یا دانشگاه ) سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد کرد و همه را مجذوب نمود.
اواخر سخنرانی یک خانم جوان و زیبا که از این توفیق یک عالم مسلمان بسیار دلخور بود به دوستانش گفت: من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم!
و بلافاصله پس از پایان سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد...
ایشان طبق عادت دستشان را روی سینه گذاشتند. او هم منتظر همین بود پرسید: می خواهید نجس نشوید؟ ( و به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سوتفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و . . .)
ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: بل لا حافظ علی طهارتک! فرمودند بلکه برعکس تو آنقدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را می آلاید . . .
این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه نه تنها توطئه او را خنثی کرد بلکه کار برعکس شد وجمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمده و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند.